آقا جان ؛ ما هم ایمان آورده ایم مثلا , اما این ایمان ما معرفتی به ما نداده , همین صرفا اعمال جوارحی انجام می دهیم . اما عزیزی دیگر ایمان آورده و می گوید : خدا را به حقائق ایمان مشاهده می کنم !!! ؛
فرق این ایمان ما , تا آن ایمان او , چیزی جز فهم و علم است ؟ خیر ؛ او عالم است , چیزهائی می داند , چیزهائی فهمیده , که ایمانش چنین خاصیتی دارد . ما نمی دانیم , نفهمیده ایم , اینطوری هستیم .
آن چیزی که ما را در ایمانمان تعالی می دهد , یقینا عقل است ؛ سرمایه ای جز عقل نداریم ؛ این همه سفارش که برای تفکر شده ... , ابزار تفکر عقل است ؛ یکساعت از عقل کار بکشی از هفتاد سال عبادت برتری دارد . چرا ؟؟
عقل که بکار افتاد , و به مشکل برخورد کرد , آنوقت قدر هدایت را می فهمد , قدر کلام معصوم را می شناسد . آدمی که درد دارد قدر مسکن را می فهمد ؛ کسی که درد ندارد , هزار و یک فضیلت از مسکن برایش بگو , چیزی نمی فهمد , نهایت تصدیق می کند , اما نمی فهمد یعنی چه ؟
معارف معصومین علیهم السلام که در این روایات در دسترس ماست , همین حکم را دارد ؛ گزاره ای است که می خوانیم یا می شنویم , نهایت تصدیق می کنیم ؛ اما آیا فهمیده ایم یعنی چه ؟ , به دردمان خورده ؟ , اصلا مشکلی داشته ایم تا این کلام حل آن باشد ؟؟ . خیر ! ؛ تمام وجود و سلوکمان داد می زند که , خیر !! . چرا ؟؟
کلام معصوم درمان روح است , هدایت نفس است , وقتی کسی متوجه می شود که روحش دردمند است , و نفسش گم کرده راه ( ضال ) , که در مقام استفاده از آن بر آمده باشد ؛ و راه استفاده همان تفکر است , همان تعقل است , ابزارش هم همان عقل است . عقل را که به کار انداختی می فهمی هزار علت دارد , هزار مرض دارد , مبتلای به هزار آفت است ؛ آنوقت است که قدر کلام معصوم را می شناسی , آنوقت است که کلام معصوم را می فهمی ! , آنوقت است که نسخه هدایتت را آنچنان گرم در آغوش می کشی که گوئی ...
خب دیگه ؛ دریچه ورود به مقوله های شب و شراب و شاهد و ... از همین راه هست.
اللهم ارزقنا .
کلمات کلیدی: